به قلم علامه مصباح یزدی:
قرآن، وحى خداست که به پیامبر (ص) ابلاغ شده و خداوند از آن حفاظت میکند، تا کسى در آن تصرّف نکند و نهتنها بهصورت کامل و تمام به پیامبر (ص) برسد، بلکه بهدرستى از پیامبر (ص) به مردم ابلاغ شود.
اما اینکه خداوند این کار را چگونه انجام میدهد، ما نمیدانیم. همچنان که چگونگى سایر کارهاى خدا را هم نمیدانیم: «إنّما أمرُهُ إذا أرادَ شیئاً أنْ یَقولَ له کُنْ فَیَکون» (یس : ٨٢). خدا هرچه را اراده کند، به همان صورت تحقق مییابد.
این مسأله در مورد همهی انبیاء علیهمالسلام صادق است. وحى بر هر پیامبرى نازل شود، چنین ضمانتى را دارد که تا رسیدنِ آن به مردم صحیح بماند. اما بعد از رسیدنِ آن به مردم، ممکن است خودِ آنها در کلام خدا تصرّفاتى کنند.
در مورد کتابهاى پیشین چنین اتفاقى افتاده است.
زمانىکه تورات نازل شد، علماى یهود در آن تصرّف کرده و آن را تحریف کردند.
در بعضى موارد، قسمتى از آیات تورات را به مردم نمیگفتند: «تَجعَلونَه قَراطیسَ تُبدونَها و تُخفونَ کثیراً» (انعام : ٩١). قرآن خطاب به آنها میفرماید: بعضى از بخشهاى تورات را روى کاغذ مینوشتید ولى همهٔ آنها را به مردم نمیگفتید.
یکى از تحریفهاى علمای بنیاسرائیل در تورات این بود که بخشى از آیات تورات را که براى مردم قابل استفاده و به ضرر عالمان یهود و دستاندرکاران کنیسهها بود، مخفى کرده در انحصار خود نگاه میداشتند تا به دست مردم نرسد.
تحریف دیگرى که آنها در تورات انجام میدادند این بود که خودِ آنان مطالبى را نوشته بهعنوان تورات به مردم معرفى میکردند: «فَوَیلٌ لِلَّذینَ یَکتُبون الکتابَ بِأیدیهِم ثُمّ یَقولونَ هذا مِن عِندِ الله» (بقره : ٧٩). این هم نوع دیگرى از تحریف بود که توسط علماى بنیاسرائیل صورت میگرفت.
آنها همچنین تحریفهاى لفظى و معنوى فراوانى را در تورات انجام میدادند، اما آنچه در بین تحریفهاى علماى یهود نسبت به تورات چشمگیرتر بود، این بود که از یک سو بعضى از آیات را در اختیار مردم نمیگذاشتند، بهعبارت دیگر «تحریف به نقیصه» میکردند، از سوى دیگر خود آنها مطالبى را به تورات اضافه کرده و آنها را جزء تورات معرفى میکردند، که به این کار هم «تحریف به زیاده» گفته میشود.
از نسخهی اصلى انجیل هم چیزى باقى نمانده و خود مسیحیان ادعا نمیکنند که این کتاب از جانب خدا نازل شده است.
آنها اصلاً حضرت عیسی (ع) را خدا میدانند و نمیگویند عیسى پیغمبر است و انجیل بر او نازل شده است!
در مورد انجیلِ موجود هم میگویند خدا آن را به حواریین و شاگردان عیسى (ع) الهام کرده است و آنها هم الهامات خود را نوشتهاند.
تعداد انجیلها هم زیاد بوده و در نهایت پس از بحثها و کشمکشها، چهار عدد از آنها را انتخاب کردند و گفتند اینها کتاب مقدس است!
بنابراین، بعد از اینکه وحى توسط انبیاء به مردم میرسید، ضمانتى وجود نداشت که از تحریف در امان بماند، اما خداى متعال براى قرآن چنین امتیازى را قرار داد که پس از ابلاغ آن به مردم نیز آن را از تحریف حفظ کرده است.
چرا؟ چون در مورد کتب پیشین چنین انتظارى بود که بعد از وقوع تحریف در آنها، پیامبر دیگرى مبعوث شود و آن را اصلاح کند ولى در مورد قرآن و پیامبر اسلام (ص) که خاتم پیامبران بود چنین انتظارى وجود نداشت.
یکى از حکمتهاى بعثت انبیاء این بود که کتابهاى آسمانى پیشین که دستخوش تحریف یا فراموشى شده بود، اصلاح و احیا شود.
هنگامیکه تورات تحریف شد، حضرت عیسی (ع) آن را تصحیح کرد؛ تحریفات انجیل را نیز پیغمبر اسلام (ص) اصلاح کرد. اما اگر قرآن تحریف شود، پیغمبر دیگرى براى اصلاح آن نخواهد آمد.
از اینرو، خداى متعال براى قرآن این مزیّت را قائل شد که آن را از دستبرد تحریفکنندگان نیز مصون نگاه داشت. تنها قرآن چنین امتیازى را دارد و سایر کتابهاى آسمانى این امتیاز را نداشتند، «إنّا نَحنُ نَزَّلنا الذّکرَ و إنّا له لَحافِظونَ» (حجر : ٩)، ما این قرآن را نازل کردیم و خود ما حافظ آن خواهیم بود.
خداوند این مسأله را با اَدَوات متعددِ تأکید بیان میکند: «إنّا له لحافظون»؛ در این عبارت، جملهٔ اسمیّه و «إنّ» همراه با «لام» تأکید ذکر شده است و خداوند با نهایت تأکید میفرماید: ما بهطور حتم قرآن را حفظ خواهیم کرد و به هیچوجه قرآن دستخوش تحریف واقع نخواهد شد.
زیرا اولاً همهٔ وحیها تا زمانیکه در اختیار مردم قرار گیرد، مصونیّت دارد، اما قرآن علاوه بر چنین مصونیتى، تا روز قیامت هم مصونیت دارد و تغییر و تحریف در آن راه نخواهد یافت. این بیانى است که قرآن دربارهٔ آیات الهى دارد.